تجربیات دامادها از نی نی سایت: مروری بر 17 نکته
نی نی سایت، با وجود تمرکز اصلی بر مسائل زنان و مادران، گاهی اوقات میزبان بحثهایی از دیدگاه مردان، مخصوصا دامادها، نیز هست. در این پست، به خلاصهای از تجربیات و نظرات دامادها در این سایت میپردازیم. این نکات از لابهلای گفتگوها و پرسش و پاسخها استخراج شدهاند و میتوانند برای آقایانی که در آستانه ازدواج هستند یا به تازگی وارد این مرحله شدهاند، مفید باشند.

- ✔
احترام به خانواده همسر:
این یک اصل کلی است، اما در نی نی سایت بارها بر اهمیت آن تاکید شده است. حتی اگر اختلاف نظری وجود دارد، حفظ احترام ضروری است. - ✔
درک تفاوتهای فرهنگی:
اگر از دو فرهنگ متفاوت هستید، انتظار تفاوت در دیدگاهها و عادات را داشته باشید و برای درک آنها تلاش کنید. - ✔
گوش دادن فعال به همسر:
بسیاری از آقایان متوجه شدهاند که گوش دادن به حرفهای همسر، حتی اگر به نظرشان بیاهمیت بیاید، از ایجاد سوءتفاهمات جلوگیری میکند. - ✔
کمک در کارهای خانه:
تقسیم وظایف منزل، نه فقط یک کمک، بلکه یک مسئولیت مشترک است. - ✔
ابراز علاقه:
کلمات محبتآمیز و نشان دادن علاقه، رابطه را زنده نگه میدارد. - ✔
حمایت از همسر در برابر خانواده خود:
اگر خانواده شما با همسرتان اختلاف دارند، وظیفه شماست که از او حمایت کنید. - ✔
مدیریت مالی مشترک:
در مورد مسائل مالی با هم مشورت کنید و تصمیمات مشترک بگیرید. - ✔
صداقت و شفافیت:
پنهانکاری، حتی در مسائل کوچک، میتواند به بیاعتمادی منجر شود. - ✔
حل اختلافات با گفتوگو:
به جای بحث و جدل، سعی کنید با آرامش و منطق مشکلات را حل کنید. - ✔
اولویت دادن به رابطه زناشویی:
رابطه زناشویی را در اولویت قرار دهید و برای آن وقت بگذارید. - ✔
برنامهریزی برای آینده:
در مورد اهداف و برنامههای آینده با هم صحبت کنید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. - ✔
گذشت و بخشش:
هیچکس کامل نیست و همه اشتباه میکنند. گذشت و بخشش، رمز یک رابطه پایدار است. - ✔
احترام به حریم خصوصی همسر:
حریم خصوصی همسر خود را محترم بشمارید و بدون اجازه به وسایل شخصی او دست نزنید. - ✔
توجه به سلامت روان یکدیگر:
در صورت مشاهده علائم افسردگی یا اضطراب در همسرتان، او را تشویق به مراجعه به متخصص کنید. - ✔
حفظ حریم رابطه در برابر دیگران:
مشکلات و مسائل خصوصی خود را با دیگران در میان نگذارید.


برای داشتن یک زندگی مشترک شاد و پایدار، همواره در حال یادگیری و رشد باشید و به نیازهای یکدیگر توجه کنید.
داماد؛ خلاصهای از تجربیات نی نی سایت
1. مادرشوهر فضول
مادرشوهرم از همون اول توی همه چیز دخالت میکرد. از رنگ پرده گرفته تا نوع غذایی که باید میپختم. انگار من هیچ اختیاری از خودم نداشتم. همیشه نصیحت میکرد، حتی وقتی نیازی نبود. گاهی وقتا حس میکردم داره با من رقابت میکنه. توی جمع مدام از پسراش تعریف میکرد و من رو نادیده میگرفت. یه بار سر چیدن سفره دعوامون شد. گفتم میخوام به سلیقه خودم باشه، قهر کرد. بعد از اون یکم بهتر شد ولی هنوزم گاهی اوقات دخالت میکنه. به نظرم بهترین کار اینه که از همون اول حد و مرزها رو مشخص کرد.
2. خانواده شوهر حمایتگر
من خیلی خوشبختم که یه خانواده شوهر مهربون و حامی دارم. همیشه پشتم بودن و کمکم کردن. مادرشوهرم مثل یه مادر واقعی باهام رفتار میکنه. هر وقت مشکلی داشته باشم، بهش زنگ میزنم و ازش مشورت میگیرم. خواهرشوهرام هم خیلی صمیمی هستن و همیشه با هم بیرون میریم. هیچ وقت احساس غریبی نکردم و همیشه احساس کردم عضوی از این خانواده هستم. خدا رو شکر میکنم که همچین خانواده خوبی نصیبم شده. این حس حمایت خیلی توی زندگی مشترکمون تاثیر مثبت داشته. به نظرم داشتن یه خانواده حامی، بزرگترین نعمت توی زندگیه.
3. خسیس بودن داماد
شوهرم خیلی خسیسه. حتی برای خودش هم خرج نمیکنه. همیشه دنبال ارزونترین چیزها میگرده. وقتی میریم خرید، مدام غر میزنه که چرا اینقدر گرونه. من خجالت میکشم. حتی برای تولدم هم یه کادو ارزون قیمت خرید. خیلی دلم شکست. با اینکه درآمد خوبی داره، ولی اصلا اهل تفریح و مسافرت نیستیم. به نظرم خسیس بودن، یکی از بدترین اخلاقهای یه مرده.
4. رمانتیک بودن داماد
شوهرم خیلی رمانتیکه. همیشه با کارهای کوچیک خوشحالم میکنه. گاهی وقتا برام گل میخره، یا یه یادداشت عاشقانه میذاره روی میز. شبها قبل از خواب برام کتاب میخونه. خیلی لذت میبرم. همیشه به احساساتم اهمیت میده و سعی میکنه من رو خوشحال کنه. با اینکه سالها از ازدواجمون میگذره، هنوزم مثل روز اول عاشقمه. این رمانتیک بودنش باعث شده زندگی مشترکمون خیلی شیرین و لذتبخش باشه. به نظرم رمانتیک بودن، یکی از مهمترین ویژگیهای یه همسر خوبه.
5. دخالتهای خواهرشوهر
خواهرشوهرم خیلی توی زندگی من و شوهرم دخالت میکنه. انگار فکر میکنه از من بیشتر میفهمه. مدام نظر میده که چطوری باید خونهداری کنم، یا چطوری بچههام رو تربیت کنم. یه بار سر اینکه بچهم رو ببرم خونه مامانم یا نه، باهام دعوا کرد. با اینکه سعی میکنم باهاش مهربون باشم، ولی واقعا کلافهم کرده. به شوهرم گفتم باهاش صحبت کنه، ولی میگه خواهرمه و ناراحت میشه. این دخالتها باعث شده رابطهم با شوهرم هم یکم تیره بشه. به نظرم باید حد و مرزها رو مشخص کرد و اجازه نداد کسی توی زندگی مشترک دخالت کنه.
6. قدردان نبودن داماد
هر چقدر هم که برای شوهرم کار کنم، انگار اصلا به چشمش نمیاد. هیچ وقت ازم تشکر نمیکنه. تمام کارهای خونه رو خودم انجام میدم، ولی اون حتی یه لیوان هم جابجا نمیکنه. وقتی خسته و کوفته از سر کار برمیگردم، توقع داره شام آماده باشه. یه بار بهش گفتم که نیاز دارم کمکم کنه، گفت وظیفه توئه. این قدردان نبودنش خیلی ناراحتم میکنه و باعث شده احساس کنم دارم از بین میرم. به نظرم قدردانی، یکی از مهمترین پایههای یه رابطه سالم هست. هیچوقت نباید زحمات کسی رو نادیده گرفت.
7. سفر با خانواده شوهر
مسافرت رفتن با خانواده شوهر، هم میتونه خیلی خوب باشه و هم خیلی بد. اگه باهاشون صمیمی باشی، میتونی خیلی خوش بگذرونی و خاطرههای خوبی بسازی. ولی اگه باهاشون اختلاف نظر داشته باشی، ممکنه خیلی عذابآور باشه. یه بار با خانواده شوهرم رفتیم شمال. خیلی خوش گذشت و کلی خندیدیم. یه بار دیگه هم رفتیم مشهد، ولی سر اینکه کجا بریم و چی بخوریم، کلی بحث کردیم. به نظرم قبل از رفتن به سفر، باید همه چیز رو با هم هماهنگ کرد تا مشکلی پیش نیاد. و مهمتر از همه، باید انعطافپذیر بود و سعی کرد با بقیه کنار اومد.
8. حسادت عروس به جاری
متاسفانه من به جاریم حسادت میکنم. اون خیلی خوشگلتر و خوشتیپتر از منه. همیشه احساس میکنم شوهرم اون رو بیشتر از من دوست داره. وقتی میریم مهمونی، مدام نگاهش میکنم و با خودم مقایسه میکنم. میدونم کارم اشتباهه، ولی نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم. سعی کردم باهاش دوست بشم، ولی باز هم احساس حسادت دارم. این حسادت داره زندگی من رو نابود میکنه. به نظرم بهترین راه اینه که روی نقاط قوت خودم تمرکز کنم و خودم رو دوست داشته باشم.
9. بی توجهی داماد به همسر
شوهرم اصلا بهم توجه نمیکنه. انگار من وجود ندارم. وقتی باهاش حرف میزنم، به حرفام گوش نمیده و توی گوشیاشه. هیچ وقت ازم نمیپرسد حالم چطوره، یا روزم چطوری گذشته. احساس میکنم دیگه من رو دوست نداره. به نظرم اگه یه مرد به همسرش توجه نکنه، زندگی مشترکشون از هم میپاشه.
10. کمک داماد در کار خانه
شوهرم خیلی توی کارهای خونه کمکم میکنه. واقعا دستش درد نکنه. ظرفها رو میشوره، جارو میکشه و حتی آشپزی هم میکنه. وقتی میبینه خستهام، خودش پیشقدم میشه و کارهای خونه رو انجام میده. این کمکهاش خیلی بهم انرژی میده و باعث میشه بیشتر دوستش داشته باشم. به نظرم یه مرد باید توی کارهای خونه به همسرش کمک کنه. این کار نشون میده که به همسرش اهمیت میده و قدر زحماتش رو میدونه. خوشحالم که همچین همسری دارم.
11. اختلاف نظر در تربیت فرزند
من و شوهرم توی تربیت بچههامون اختلاف نظر داریم. من خیلی سختگیرم، ولی اون خیلی راحت میگیره. من میخوام بچههام درس بخونن و دکتر بشن، ولی اون میگه مهم اینه که خوشحال باشن. سر این موضوع خیلی با هم بحث میکنیم. میترسم این اختلاف نظرها روی تربیت بچههامون تاثیر منفی بذاره. به نظرم باید با یه مشاور صحبت کنیم و یه راه حل پیدا کنیم. تربیت درست بچهها خیلی مهمه و نباید سرش اختلاف نظر داشت. باید یه راهی پیدا کنیم که هر دومون راضی باشیم.
12. رابطه عاطفی پنهانی داماد
متاسفانه فهمیدم شوهرم با یه زن دیگه رابطه داره. خیلی شوکه شدم. همه چیز رو انکار میکرد، ولی من مدارک کافی داشتم. دنیام روی سرم خراب شد. نمیدونم چیکار باید بکنم. تصمیم گرفتم ازش جدا بشم. دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم. خیانت، بدترین اتفاقی هست که میتونه توی یه زندگی مشترک بیفته. هیچ وقت فکر نمیکردم همچین اتفاقی برام بیفته. قلبم شکسته و دیگه نمیتونم مثل قبل زندگی کنم.
13. تغییر رفتار داماد بعد از ازدواج
شوهرم بعد از ازدواج خیلی تغییر کرده. دیگه اون آدم سابق نیست. قبل از ازدواج خیلی مهربون و خوشاخلاق بود، ولی الان خیلی عصبی و پرخاشگر شده. دیگه باهام حرف نمیزنه و همیشه اخم میکنه. نمیدونم چرا اینقدر تغییر کرده. بهش گفتم که ناراحتم، ولی میگه همه چی خوبه. میترسم این تغییرات باعث جداییمون بشه. باید یه کاری بکنم تا دوباره مثل قبل بشه.
14. انتقاد داماد از ظاهر همسر
شوهرم مدام از ظاهرم انتقاد میکنه. میگه چاق شدی، یا پوستت خراب شده. این حرفهاش خیلی ناراحتم میکنه و اعتماد به نفسم رو از بین برده. سعی کردم به خودم برسم، ولی باز هم انتقاد میکنه. باید بهش احترام بذاره و ازش حمایت کنه. این انتقادها داره زندگی من رو جهنم میکنه.
15. توجه داماد به خانواده خودش بیشتر از همسر
شوهرم بیشتر از من به خانوادهاش اهمیت میده. همیشه اولویت اولش اونها هستن. هر تصمیمی که میخواد بگیره، اول با خانوادش مشورت میکنه. هر وقت مشکلی پیش میاد، اول به اونها کمک میکنه. احساس میکنم من توی زندگیش هیچ اهمیتی ندارم. نباید یکی رو فدای دیگری کنه.
16. قهر کردنهای طولانی داماد
شوهرم وقتی از دستم ناراحت میشه، برای مدت طولانی قهر میکنه. حتی ممکنه چند روز باهام حرف نزنه. من خیلی از این قهر کردنها اذیت میشم و نمیدونم چیکار باید بکنم. باید یاد بگیریم که مشکلاتمون رو با گفتگو حل کنیم. این قهر کردنها داره رابطهمون رو نابود میکنه.
17. کمک مالی داماد به خانوادهاش و کم گذاشتن برای همسر
شوهرم به خانوادهاش خیلی کمک مالی میکنه، در حالی که برای من کم میذاره. با اینکه درآمد خوبی داره، ولی همیشه میگه پول نداریم. برای خودش بهترین لباسها رو میخره، ولی برای من ارزونترینها رو میخره. این موضوع خیلی ناراحتم میکنه و احساس میکنم من رو دوست نداره. بهش گفتم که این کارش عادلانه نیست، ولی میگه وظیفهمه به خانوادم کمک کنم. به نظرم یه مرد باید بین خانوادهاش و همسرش تعادل برقرار کنه. نباید یکی رو فدای دیگری کنه. اگه اینطور باشه زندگی خیلی سخت میشه.







دوستانی که درگیر اختلاف نظر با خانواده همسر هستند ممکن است این تجربه را داشته باشند که گاهی سکوت بهترین راه حل است. یکی از شب های مهمانی خانوادگی در خانه پدرشوهر بودم و بحث داغی بین مادرشوهر و مادرم درگرفت. هر دو سعی می کردند روش تربیتی خودشان را بهتر جلوه دهند. به جای ورود به بحث، سکوت کردم و اجازه دادم شوهرم موضوع را عوض کند. این سکوت باعث شد اوضاع آرام شود و بعدا در محیطی آرام تر توانستیم دردل کنیم.
بعضی وقت ها کمک در کارهای خانه تبدیل به یک جنگ قدرت می شود. روزی تصمیم گرفتم ظرف ها را بشویم در حالی که همسرم از قبل این کار را به عهده گرفته بود. همین موضوع باعث شد حس کند به توانایی هایش اعتماد ندارم. حالا قبل از انجام هر کاری که مربوط به او است حتما هماهنگ می کنیم تا سو تفاهم پیش نیاید.
یکی از چالش هایی که کمتر درباره اش صحبت می شود تفاوت در اولویت بندی هاست. یادم می آید هفته ای که قرار بود به مسافرت برویم، همسرم اصرار داشت اول برای مادرش دارو بخرد و برساند. در حالی که من استرس بسته بندی وسایل سفر را داشتم. بعدها فهمیدیم اگر اولویت هایمان را قبل از هر اتفاقی با هم چک کنیم، از خیلی تنش ها جلوگیری می شود.
راستی یک اشتباهی که در ابتدای زندگی مرتکب شدم این بود که فکر می کردم باید همه مشکلات را خودم حل کنم. تا اینکه یک روز همسرم از دستم ناراحت شد چون متوجه شده بود درباره یک مشکل مالی سه ماه است با او صحبت نکرده ام. آن روز فهمیدم حتی اگر راه حل مشکل را بدانم، باید او را در جریان بگذارم.