زناشویی

رازهای عشق از دیدگاه فلسفه و روانشناسی

عشق، این پدیده‌ی پیچیده و چندوجهی، همواره ذهن بشر را به خود مشغول ساخته است. از دیرباز، فلاسفه و روانشناسان تلاش کرده‌اند تا ماهیت، ریشه و کارکرد آن را تبیین کنند. در این پست، به بررسی 22 نکته درباره عشق از دیدگاه این دو حوزه می‌پردازیم: در اینجا 22 نکته در مورد عشق از منظر فلسفه و روانشناسی ارائه می گردد:

  • فلسفه افلاطونی، عشق را اشتیاقی برای رسیدن به زیبایی مطلق و خیر برتر می‌داند.
  • ارسطو، عشق را به عنوان دوستی متقابل تعریف می‌کند که بر پایه فضیلت و منفعت مشترک بنا شده است.
  • رواقیون، عشق را احساسی می‌دانند که می‌تواند مخل آرامش درونی باشد و باید با منطق کنترل شود.
  • از دیدگاه روانکاوی فروید، عشق ریشه در غریزه جنسی دارد و نوعی انتقال انرژی روانی از خود به دیگری است.

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

  • یونگ، عشق را فرایندی می‌داند که در آن فرد با سایه خود (جنبه‌های پنهان و ناخودآگاه شخصیت) روبرو می‌شود.
  • اریک فروم، عشق را هنر می‌داند که نیازمند تعهد، مراقبت، مسئولیت‌پذیری، احترام و شناخت است.
  • هری استاک سالیوان، بر اهمیت روابط بین فردی در شکل‌گیری مفهوم عشق تاکید دارد.
  • نظریه دلبستگی جان بالبی، نشان می‌دهد که تجارب اولیه کودکی در روابط عاشقانه بزرگسالی تاثیرگذار است.
  • رابرت استرنبرگ، نظریه مثلث عشق را مطرح می‌کند که شامل صمیمیت، اشتیاق و تعهد است.
  • عشق رمانتیک، ترکیبی از صمیمیت و اشتیاق است و معمولاً در مراحل اولیه رابطه تجربه می‌شود.
  • عشق همراهی، ترکیبی از صمیمیت و تعهد است و در روابط بلندمدت پایدارتر دیده می‌شود.
  • عشق کامل، ترکیبی از صمیمیت، اشتیاق و تعهد است و به ندرت به دست می‌آید.
  • از منظر تکاملی، عشق به عنوان مکانیزمی برای جفت‌گیری و بقای نسل عمل می‌کند.
  • هورنای عقیده داشت عشق به فرد کمک می کند تا از اضطراب اساسی اش رهایی یابد.
  • عشق می‌تواند به عنوان نوعی خودشیفتگی ثانویه در نظر گرفته شود، جایی که فرد دیگری را به عنوان امتدادی از خود می‌بیند.
  • در برخی از فرهنگ‌ها، عشق به عنوان یک وظیفه و تعهد اجتماعی در نظر گرفته می‌شود، نه صرفاً یک احساس شخصی.
  • نیازهای ارضا نشده دوران کودکی می‌تواند در انتخاب های عاشقانه در بزرگسالی نقش داشته باشند.
  • عشق می‌تواند از طریق همدلی و درک متقابل عمیق بین دو فرد ایجاد شود.

بهبود روابط زناشویی

  • به نظر سیمون دوبووار عشق امری اجتماعی و فرهنگی است و ریشه های بیولوژیکی ندارد.
  • عشق می‌تواند منبع شادی، الهام و رشد شخصی باشد.

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

  • عشق می‌تواند همراه با درد، ناامیدی و از دست دادن باشد.
  • عشق، صرف نظر از تعریف آن، یکی از قوی‌ترین و پیچیده‌ترین تجربیات انسانی است.

اینها تنها گوشه‌ای از دیدگاه‌های فلاسفه و روانشناسان درباره عشق است. این پدیده همچنان موضوعی برای تحقیق و تفکر است و ابعاد پنهان بسیاری دارد. ادامه دارد. . . برای بررسی بیشتر می‌توانید به . . . مراجعه کنید.

عشق از دیدگاه فلسفه و روانشناسی: 22 نکته

1. عشق به مثابه هستی (فلسفی)

از دیدگاه برخی فلاسفه، عشق صرفاً یک احساس نیست، بلکه یک “بودن” است. یک نوع وجود و حضور در جهان که با اتصال عمیق به دیگری تعریف می‌شود. این نگاه، عشق را فراتر از خوشی و ناخوشی‌های زودگذر می‌برد و آن را به یک پایه اساسی برای معنای زندگی تبدیل می‌کند. به‌عبارتی، عاشق بودن، یک روش زندگی و تعامل با جهان است. فیلسوفانی مانند افلاطون و ارسطو به جنبه های متعالی عشق و ارتباط آن با حقیقت و خیر پرداخته اند. عشق به هستی، دعوت به گشودگی و پذیرش تمامیت دیگری است، نه فقط جنبه های مطلوب او. این نوع عشق، پتانسیل متحول کردن هر دو طرف رابطه را دارد. گاهی درک این نوع عشق به زمان و بلوغ فکری نیاز دارد.

2. نیازهای اساسی و عشق (روانشناسی)

روانشناسی بر نقش عشق در ارضای نیازهای اساسی انسان تاکید دارد. نیازهایی مانند امنیت، تعلق، و احترام. عشق سالم به ما احساس امنیت و پذیرفته شدن می‌دهد و به ما کمک می‌کند تا با اعتماد به نفس بیشتری در جهان قدم برداریم. نظریه دلبستگی بولبی (Bowlby) توضیح می‌دهد که تجربیات اولیه کودکی در شکل‌گیری الگوهای دلبستگی ما در روابط عاشقانه بزرگسالی نقش مهمی دارند. در روابط سالم، هر دو طرف نیازهای یکدیگر را درک کرده و در جهت برآورده کردن آنها تلاش می‌کنند. عدم برآورده شدن این نیازها می‌تواند منجر به اضطراب، ناامنی، و فروپاشی رابطه شود. توجه به این نیازها و ایجاد یک فضای امن و حمایتی، کلید موفقیت در روابط است. آگاهی از الگوهای دلبستگی خود و پارتنرتان می‌تواند به بهبود رابطه کمک کند.

3. عشق و آزادی (فلسفی)

آیا عشق، اسارت است یا آزادی؟ این سوالی است که فلاسفه بسیاری به آن پرداخته‌اند. از یک سو، عشق می‌تواند به وابستگی و محدودیت منجر شود. از سوی دیگر، می‌تواند دریچه‌ای به سوی خودشناسی و رشد فردی باشد. سارتر (Sartre) معتقد بود که عشق، پروژه‌ای است برای تسخیر آزادی دیگری. اما در عین حال، این تسخیر محکوم به شکست است. از دیدگاه دیگر، عشق حقیقی، آزادی را محدود نمی‌کند، بلکه آن را تقویت می‌کند. در عشق سالم، هر دو طرف فضای کافی برای رشد و شکوفایی فردی دارند. این تعادل بین وابستگی و استقلال، یکی از چالش‌های اصلی در روابط عاشقانه است. عشق به معنای فداکاری است، اما فداکاری نباید به قیمت از دست دادن هویت و آزادی فردی تمام شود.

4. انواع عشق (روانشناسی)

روانشناسی انواع مختلفی از عشق را شناسایی کرده است.از جمله عشق شهوانی، عشق رفاقتی، و عشق ایثارگرانه.استرنبرگ (Sternberg) نظریه مثلث عشق را ارائه داده که بر سه مولفه صمیمیت، شور و تعهد تاکید دارد.ترکیبات مختلف این سه مولفه، انواع مختلفی از عشق را ایجاد می‌کنند.عشق کامل (Consummate love) ترکیبی از هر سه مولفه است و به عنوان کاملا مطلوب‌ترین نوع عشق در نظر گرفته می‌شود.شناخت این انواع به ما کمک می‌کند تا درک بهتری از روابط خود داشته باشیم و بتوانیم نقاط قوت و ضعف آنها را شناسایی کنیم.لازم به ذکر است که هیچ نوع “درستی” یا “غلطی” برای عشق وجود ندارد و هر رابطه‌ای منحصر به فرد است.

مهم این است که با خود و طرف مقابل صادق باشیم و بر اساس نیازها و انتظارات خود عمل کنیم.

آگاهی از این تفاوت ها به درک بهتر نیازهای خود و پارتنرتان کمک می کند.

5. عشق و رنج (فلسفی و روانشناسی)

آیا عشق بدون رنج ممکن است؟این سوالی است که هم فلاسفه و هم روانشناسان به آن پرداخته‌اند.فلاسفه معتقدند که رنج، جزء جدایی‌ناپذیر زندگی انسانی است و عشق نیز از این قاعده پیروی می‌کند.رنج ناشی از فقدان، حسادت، یا ناامیدی می‌تواند در عشق وجود داشته باشد.روانشناسان نیز بر تاثیر تجربیات دردناک گذشته بر روابط عاشقانه تاکید دارند.تروماهای کودکی یا روابط ناموفق قبلی می‌توانند باعث ایجاد الگوهای رفتاری ناسالم شوند.با این حال، رنج نباید به یک عنصر دائمی در رابطه تبدیل شود.عشق سالم، فضایی برای رشد و التیام ایجاد می‌کند، نه فقط تکرار الگوهای دردناک.

توانایی همدلی، بخشش، و حل مسائل به صورت سازنده، از جمله مهارت‌هایی هستند که به کاهش رنج در روابط کمک می‌کنند.

رابطه زناشویی درک این نکته که رنج بخشی از زندگی است، اما نباید به رابطه مسلط شود، بسیار مهم است.پذیرش رنج به عنوان جزئی از عشق، به جای انکار آن، می‌تواند به رشد و تعالی منجر شود.

6. عشق و رشد فردی (فلسفی و روانشناسی)

عشق واقعی، بستری برای رشد و شکوفایی فردی فراهم می‌کند. از دیدگاه فلسفی، عشق می‌تواند به ما کمک کند تا خودمان را بهتر بشناسیم و به پتانسیل‌های خود پی ببریم. از دیدگاه روانشناسی، عشق سالم به ما احساس ارزشمندی می‌دهد و انگیزه برای بهبود خودمان را افزایش می‌دهد. در یک رابطه سالم، هر دو طرف از یکدیگر الهام می‌گیرند و در جهت تحقق اهداف خود تلاش می‌کنند. عشق نباید به مانعی برای رشد فردی تبدیل شود. بلکه باید به عنوان یک نیروی محرکه برای پیشرفت عمل کند. تشویق و حمایت از رشد یکدیگر، یکی از ارکان اصلی یک رابطه پایدار و رضایت‌بخش است. مهارت‌های رابطه زناشویی رشد فردی در رابطه، نیازمند خودآگاهی، مسئولیت پذیری و تعهد است.

7. عشق و مسئولیت (فلسفی)

عشق تنها یک احساس نیست، بلکه یک تعهد و مسئولیت نیز هست. مسئولیت در قبال خوشبختی و رفاه دیگری. از دیدگاه اگزیستانسیالیستی، ما مسئول انتخاب‌های خود هستیم و این مسئولیت، به ویژه در روابط عاشقانه، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. مسئولیت‌پذیری به معنای پذیرش پیامدهای انتخاب‌های خود و تلاش برای جبران اشتباهات است. همچنین به معنای وفاداری، صداقت، و تعهد به حفظ رابطه در برابر چالش‌ها است. عشق بدون مسئولیت، ناپایدار و سطحی خواهد بود. مسئولیت پذیری در قبال رابطه، نیازمند بلوغ عاطفی و فکری است.

8. ارتباط موثر در عشق (روانشناسی)

ارتباط موثر، یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در روابط عاشقانه است. به معنای توانایی بیان با صداقت و شفاف احساسات و نیازها، و همچنین گوش دادن فعالانه به طرف مقابل. ارتباط موثر به حل اختلافات، جلوگیری از سوءتفاهم‌ها، و ایجاد صمیمیت بیشتر کمک می‌کند. مهارت‌هایی مانند همدلی، پرسشگری باز، و بیان احساسات بدون سرزنش، در بهبود ارتباط بسیار موثر هستند. عدم ارتباط موثر می‌تواند منجر به انباشت خشم، رنجش، و فروپاشی رابطه شود. بهبود مهارت‌های ارتباطی، نیازمند تمرین، صبر، و تمایل به تغییر است. توجه کنید که ارتباط موثر کلید حل بسیاری از مشکلات در رابطه است.

9. عشق و گذشت (فلسفی و روانشناسی)

گذشت، یکی از ارکان اصلی عشق است. توانایی بخشیدن اشتباهات و رها کردن خشم و رنجش. از دیدگاه فلسفی، گذشت به معنای فراتر رفتن از خود و پذیرش انسانیت دیگری است. پذیرش این که همه ما اشتباه می‌کنیم و مستحق فرصت دوباره هستیم. از دیدگاه روانشناسی، گذشت به معنای رها کردن بار عاطفی سنگین خشم و رنجش است. این رهاسازی، به التیام زخم‌های گذشته و حرکت رو به جلو کمک می‌کند. گذشت، نشانه‌ای از قدرت و بلوغ است، نه ضعف. به معنای چشم‌پوشی از خطا نیست، بلکه به معنای تصمیم‌گیری آگاهانه برای رها کردن و ادامه دادن است. بدون گذشت، روابط محکوم به تکرار الگوهای دردناک گذشته هستند. گذشت، هدیه ای است که هم به خودتان و هم به پارتنرتان می دهید.

10. عشق و انتظارات (روانشناسی)

انتظارات غیرواقع‌بینانه، یکی از دلایل اصلی ناامیدی در روابط عاشقانه هستند. داشتن انتظارات معقول و متناسب با واقعیت، به حفظ آرامش و رضایت در رابطه کمک می‌کند. بهتر است به جای داشتن انتظارات زیاد از طرف مقابل، بر روی بهبود خود و رابطه تمرکز کنیم. گفتگو در مورد انتظارات و تلاش برای برآورده کردن آنها، به ایجاد تفاهم و همدلی بیشتر کمک می‌کند. لازم به ذکر است که هیچ رابطه‌ای کامل نیست و همیشه فراز و نشیب‌هایی وجود خواهد داشت. پذیرش این واقعیت و انعطاف‌پذیری در برابر تغییرات، به حفظ رابطه در بلندمدت کمک می‌کند. تعیین حد و مرزها و بیان انتظارات به صورت واضح، از سوءتفاهم جلوگیری می کند.

11. عشق به خود (فلسفی و روانشناسی)

عشق به خود، پیش‌شرط لازم برای عشق به دیگری است. از دیدگاه فلسفی، شناخت و پذیرش خود، اولین قدم در جهت درک و پذیرش جهان است. از دیدگاه روانشناسی، داشتن عزت نفس و اعتماد به نفس بالا، به ایجاد روابط سالم و رضایت‌بخش کمک می‌کند. کسی که خود را دوست ندارد، نمی‌تواند به طور کامل به دیگری عشق بورزد. مراقبت از خود، احترام به نیازها و خواسته‌های خود، و تلاش برای رشد و شکوفایی فردی، از جمله نشانه‌های عشق به خود هستند. عشق به خود، خودخواهی نیست، بلکه یک ضرورت برای سلامت روان و روابط سالم است. قبل از آنکه انتظار عشق ورزیدن از دیگری داشته باشیم، باید یاد بگیریم که خودمان را دوست داشته باشیم.

12. عشق و تفاوت‌ها (روانشناسی)

تفاوت‌ها، جزء جدایی‌ناپذیر روابط عاشقانه هستند. به جای تلاش برای تغییر طرف مقابل، باید تفاوت‌ها را پذیرفت و به آنها احترام گذاشت. تفاوت‌ها می‌توانند منبع یادگیری و رشد باشند و به غنای رابطه کمک کنند. مهم این است که در مورد تفاوت‌ها گفتگو کنیم و راه‌حل‌هایی برای حل اختلافات پیدا کنیم. همدلی و درک دیدگاه طرف مقابل، به کاهش تنش‌ها و ایجاد تفاهم کمک می‌کند. تلاش برای یکسان‌سازی، نه تنها غیرممکن است، بلکه به از بین رفتن جذابیت و پویایی رابطه منجر می‌شود. پذیرش تفاوت ها به معنای دوست داشتن فرد مقابل با تمام ویژگی های منحصر به فرد اوست.

13. عشق و زمان (فلسفی)

زمان، نقش مهمی در تکامل و تغییر عشق دارد. عشقی که در گذر زمان پایدار می‌ماند، ارزشمندتر و عمیق‌تر است. تجربیات مشترک، چالش‌ها و پیروزی‌ها، عشق را در طول زمان قوی‌تر می‌کنند. باید به رابطه زمان داد تا ریشه بدواند و به درختی تنومند تبدیل شود. عشق‌های زودگذر و سطحی، به سرعت محو می‌شوند و اثری از خود باقی نمی‌گذارند. صبر و حوصله، از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های یک رابطه پایدار هستند. گذر زمان می‌تواند عشق را عمیق تر و یا آن را تحلیل ببرد. انتخاب با شماست.

14. عشق و صداقت (روانشناسی)

صداقت، پایه و اساس هر رابطه سالمی است. دروغ و پنهان‌کاری، اعتماد را از بین می‌برند و رابطه را نابود می‌کنند. باید با طرف مقابل صادق باشیم، حتی اگر حقیقت تلخ باشد. صداقت، به ایجاد صمیمیت و امنیت در رابطه کمک می‌کند. باید شهامت بیان احساسات و نیازهای خود را داشته باشیم. صداقت به معنای آسیب زدن به احساسات طرف مقابل نیست، بلکه به معنای بیان حقیقت با مهربانی و احترام است. صداقت در گفتار و رفتار، اعتماد را تقویت می کند و رابطه را پایدارتر می سازد.

15. عشق و قدرت (فلسفی)

در روابط عاشقانه، مسئله قدرت همواره وجود دارد. توزیع نابرابر قدرت، می‌تواند به سوء‌استفاده و سلطه‌گری منجر شود. در یک رابطه سالم، قدرت باید به طور مساوی بین طرفین تقسیم شود. هر دو طرف باید احساس ارزشمندی و احترام داشته باشند. تصمیم‌گیری‌ها باید به صورت مشترک و با در نظر گرفتن منافع هر دو طرف انجام شود. عشق نباید به ابزاری برای کنترل و سلطه تبدیل شود. در یک رابطه سالم، قدرت به اشتراک گذاشته می شود و هر دو طرف احساس برابری می کنند.

16. عشق و حمایت (روانشناسی)

حمایت عاطفی و عملی، نقش مهمی در تقویت روابط عاشقانه دارد. باید در زمان‌های سخت، حامی و پشتیبان طرف مقابل باشیم. باید به او انگیزه بدهیم تا به اهداف خود برسد. باید به او نشان دهیم که در هر شرایطی کنارش هستیم. حمایت، احساس امنیت و تعلق را در رابطه افزایش می‌دهد. به معنای حل کردن تمام مشکلات طرف مقابل نیست، بلکه به معنای همراهی و همدلی با اوست. حمایت و همراهی در زمان های سخت، نشان دهنده تعهد و وفاداری در رابطه است.

17. عشق و بخشش خود (فلسفی و روانشناسی)

بخشیدن خود، به اندازه بخشیدن دیگری اهمیت دارد. باید اشتباهات خود را بپذیریم و از آنها درس بگیریم. نباید خود را به خاطر اشتباهات گذشته سرزنش کنیم. باید به خود فرصت دوباره بدهیم. بخشش خود، به افزایش عزت نفس و بهبود روابط کمک می‌کند. اگر نتوانیم خود را ببخشیم، نمی‌توانیم به طور کامل به دیگری عشق بورزیم. بخشیدن خود به معنای پذیرش نقص ها و اشتباهات خود به عنوان بخشی از انسان بودن است.

18. عشق و هنر (فلسفی)

عشق، همواره منبع الهام هنرمندان بوده است. در طول تاریخ، آثار هنری بی‌شماری در ستایش عشق خلق شده‌اند. شعر، موسیقی، نقاشی، و مجسمه‌سازی، همگی عشق را به تصویر کشیده‌اند. هنر، می‌تواند به ما کمک کند تا جنبه‌های مختلف عشق را درک کنیم و از زیبایی آن لذت ببریم. عشق، خود یک هنر است و نیازمند خلاقیت و تلاش است. هنر بیان عشق، می‌تواند به تقویت و پویایی رابطه کمک کند. از طریق هنر می توان احساسات عمیق و ناگفته را به زبان آورد.

19. عشق و تعهد (روانشناسی)

تعهد، یکی از مهم‌ترین عوامل پایداری روابط عاشقانه است. تعهد به معنای وفاداری، صداقت، و تلاش برای حفظ رابطه در برابر چالش‌ها است. تعهد، احساس امنیت و ثبات را در رابطه افزایش می‌دهد. تعهد به این معنا نیست که همه چیز همیشه آسان خواهد بود، بلکه به این معناست که ما در کنار یکدیگر خواهیم ماند، حتی در زمان‌های سخت. تعهد، نیازمند انتخاب آگاهانه و تلاش مداوم است. تعهد بدون عمل، ارزشی ندارد. تعهد به معنای پذیرش مسئولیت و تلاش برای رشد و بهبود رابطه است.

20. عشق و دلبستگی ایمن (روانشناسی)

ایجاد دلبستگی ایمن در رابطه عاشقانه، یکی از مهمترین اهداف روانشناسی است. دلبستگی ایمن به معنای احساس امنیت، اعتماد و پذیرش در رابطه است. افراد دارای دلبستگی ایمن، راحت‌تر می‌توانند به دیگران اعتماد کنند و روابط سالم‌تری داشته باشند. ایجاد دلبستگی ایمن نیازمند ارتباط موثر، همدلی، و پاسخگویی به نیازهای یکدیگر است. ترمیم دلبستگی ناایمن در بزرگسالی امکان پذیر است، اما نیازمند تلاش و آگاهی است. درک سبک دلبستگی خود و پارتنرتان، به بهبود رابطه کمک می کند. دلبستگی ایمن، پایه و اساس یک رابطه سالم و پایدار است.

21. عشق و هدف مشترک (فلسفی و روانشناسی)

داشتن هدف مشترک در زندگی، می‌تواند رابطه عاشقانه را تقویت کند. هدف مشترک، به رابطه معنا می بخشد و به طرفین انگیزه می دهد تا در کنار یکدیگر به سمت آن حرکت کنند. هدف مشترک می‌تواند شامل اهداف شخصی، حرفه ای، یا اجتماعی باشد. مهم این است که هر دو طرف در رسیدن به هدف مشترک سهیم باشند و احساس کنند که سهمی در آن دارند. هدف مشترک، به ایجاد پیوند قوی تر و احساس همبستگی در رابطه کمک می کند. بدون هدف مشترک، رابطه ممکن است به مرور زمان فرسوده شود و معنای خود را از دست بدهد. اهداف مشترک میتوانند رابطه را زنده و پویا نگه دارند.

22. عشق و پذیرش نقایص (روانشناسی)

پذیرفتن نقایص یکدیگر، کلید اصلی عشق واقعی است. هیچ کس کامل نیست و همه ما نقایصی داریم. تلاش برای تغییر نقایص طرف مقابل، معمولاً بی فایده است و می‌تواند به رابطه آسیب برساند. به جای تمرکز بر روی نقایص، باید نقاط قوت یکدیگر را ببینیم و به آنها احترام بگذاریم. پذیرفتن نقایص به معنای دوست داشتن فرد مقابل با تمام وجود است، نه فقط به خاطر ویژگی های مثبت او. عشق واقعی، به معنای دیدن و پذیرفتن تمام ابعاد انسانی طرف مقابل است. پذیرش نقایص به این معنی نیست که از تلاش برای بهبود خود و رابطه دست برداریم، بلکه به این معنی است که با خود و پارتنرمان مهربان تر باشیم.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. وقتی این مطلب رو میخوندم یاد رابطه خودم افتادم که چطور بعد از کلی اشتباه تازه فهمیدم عشق واقعی یعنی همون دلبستگی ایمن و پذیرفتن کاستی های طرف مقابل بدون قضاوت 🫠 یعنی یعنی بالاخره تو یه رابطه احساس امنیت کنی و بتونی خود واقعیت باشی نه یه تصویر خیالی… دوست دارم بیشتر راجع به این موضوع بنویسی مخصوصا درباره راه های ساختن دلبستگی ایمن توی رابطه 💌 اما راستی یه مقاله هم درباره هنر عشق ورزیدن نیاز دارم که چطور میشه این مهارت رو تو خودمون پرورش بدیم… خیلی ممنون میشم اگه راهنمایی کنی 😊

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا