چه عواملی باعث دگرگونی احساسات در عشق میشوند؟
در آغاز یک رابطه عاشقانه، همه چیز هیجانانگیز و نو به نظر میرسد. شور و اشتیاق فراوان است و هر دو طرف تمام تلاش خود را میکنند تا بهترین تصویر از خود را ارائه دهند. اما با گذشت زمان، این حس اولیه ممکن است کمرنگ شده و احساس کنیم که رابطه تغییر کرده است. چرا این اتفاق میافتد؟
دلایل متعددی وجود دارد که میتوانند باعث این حس شوند. در اینجا 15 نکته را بررسی میکنیم که ممکن است در این تغییر نقش داشته باشند:
- ✔1. از بین رفتن تازگی: هیجان اولیه به تدریج جای خود را به عادت میدهد. دیدن یکدیگر هر روز دیگر آن شگفتی و نوآوری اولیه را ندارد.
- ✔2. بروز واقعیتها: در ابتدای رابطه، تمایل داریم جنبههای منفی و ناخوشایند خود را پنهان کنیم. اما با گذشت زمان، این جنبهها آشکار میشوند و میتوانند باعث اختلاف نظر شوند.
- ✔3. تغییر در اولویتها: ممکن است اولویتهای هر یک از طرفین تغییر کند. تمرکز از رابطه به سمت کار، خانواده یا سایر علایق منتقل شود.
- ✔4. عدم ارتباط موثر: کمبود یا قطع ارتباط صحیح و با صداقت، منجر به سوء تفاهم و دوری میشود.
- ✔5. انتظارات غیر واقعی: اگر انتظارات شما از رابطه و طرف مقابل واقعبینانه نباشد، احتمال ناامیدی و نارضایتی افزایش مییابد.
- ✔6. بیتوجهی به نیازهای یکدیگر: عدم توجه به نیازهای عاطفی، جسمی و روحی طرف مقابل، میتواند باعث احساس نادیده گرفته شدن شود.
- ✔7. مسائل مالی: مشکلات مالی میتوانند فشار زیادی به رابطه وارد کنند و باعث تنش و اختلاف شوند.
- ✔8. دخالت خانواده و دوستان: دخالت اطرافیان در رابطه، میتواند باعث ایجاد مشکلات و نارضایتی شود.
- ✔9. حسادت و عدم اعتماد: حسادت و عدم اعتماد، پایههای رابطه را سست میکند و باعث ایجاد ناامنی و ترس میشود.
- ✔10. عدم پذیرش تغییرات: افراد و روابط در طول زمان تغییر میکنند. عدم پذیرش این تغییرات و تلاش برای حفظ وضعیت موجود، میتواند باعث ایجاد تنش شود.
- ✔11. کم شدن زمان با کیفیت با هم: اختصاص ندادن زمان کافی و با کیفیت به یکدیگر، باعث میشود احساس دوری و جدایی ایجاد شود.
- ✔12. عدم تلاش برای حفظ جذابیت: هر دو طرف باید برای حفظ جذابیت خود و رابطه تلاش کنند.

- ✔13. غرق شدن در روزمرگی: گرفتار شدن در روزمرگی و فراموش کردن اهمیت ابراز عشق و محبت، میتواند باعث سرد شدن رابطه شود.
- ✔14. مقایسه با روابط دیگران: مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، میتواند باعث ایجاد حس نارضایتی و حسرت شود.
- ✔15. عدم حل مشکلات: انباشته شدن مشکلات حل نشده، میتواند باعث ایجاد تنشهای بزرگتر و از بین رفتن صمیمیت شود.
این موارد تنها بخشی از دلایلی هستند که میتوانند باعث تغییر در یک رابطه عاشقانه شوند. باید با آگاهی از این عوامل، برای حفظ و بهبود رابطه خود تلاش کنیم.
۱. پایان دوران ماه عسل
اوایل رابطه، هورمونهای عشق و هیجان به اوج خود میرسند و همه چیز رنگ و بوی تازهای دارد.این دوران “ماه عسل” نامیده میشود و طبیعتاً دائمی نیست.با گذشت زمان، این هیجان اولیه فروکش میکند و واقعیتهای زندگی خودشان را نشان میدهند.تغییر در میزان صمیمیت و شور و شوق، بخشی طبیعی از تکامل رابطه است و لزوماً به معنای پایان آن نیست.بلکه نشاندهنده ورود به مرحلهای جدید است که نیازمند تعهد و تلاش آگاهانه است.در این مرحله، باید انتظارات واقعبینانهای داشته باشیم و بدانیم که حفظ یک رابطه سالم نیازمند کار و تلاش مداوم از سوی هر دو طرف است.
وقتی شور و شوق اولیه کم میشود، این فرصت را پیدا میکنیم تا یکدیگر را عمیقتر بشناسیم و رابطهای بر پایه صداقت، اعتماد و احترام متقابل بنا کنیم.به جای تلاش برای بازگرداندن دوران ماه عسل، باید بر روی ساختن یک رابطه پایدار و معنادار تمرکز کنیم.این کار شامل برقراری ارتباط موثر، حل تعارضات به شیوهای سازنده و اختصاص دادن زمان و انرژی به یکدیگر است.یادآوری خاطرات خوش و انجام فعالیتهای مشترک که هر دو از آن لذت میبرید، میتواند به حفظ صمیمیت و نزدیکتر شدن به یکدیگر کمک کند.
۲. تغییر اولویتها
با گذشت زمان، اولویتهای زندگی ما تغییر میکنند. ممکن است تمرکزتان از رابطه به کار، تحصیل، خانواده یا سایر اهداف شخصی تغییر کند. این تغییر لزوماً بد نیست، اما میتواند منجر به احساس دوری و فاصله بین شما و همسرتان شود. باید با همسرتان در مورد اولویتهای خود صحبت کنید و راههایی برای متعادل کردن زندگی شخصی و رابطه خود پیدا کنید. اختصاص دادن زمان مشخص به یکدیگر، حتی اگر کوتاه باشد، میتواند به حفظ صمیمیت و نزدیکتر شدن به یکدیگر کمک کند. اگر احساس میکنید که اولویتهای شما و همسرتان با هم همسو نیستند، با یک مشاور زوجین مشورت کنید.
۳. شناخت بهتر یکدیگر
در اوایل رابطه، ما تمایل داریم بهترین نسخه از خودمان را به طرف مقابل نشان دهیم.با گذشت زمان، جنبههای دیگری از شخصیت و رفتارهایمان آشکار میشوند که ممکن است همیشه خوشایند نباشند.این شناخت بهتر یکدیگر میتواند منجر به درک عمیقتر و صمیمیت بیشتر شود، اما همچنین میتواند چالشبرانگیز باشد و منجر به بروز اختلاف نظرها و تعارضات شود.باید با ذهنی باز و پذیرنده با این تغییرات روبرو شویم و سعی کنیم یکدیگر را همانطور که هستیم بپذیریم.پذیرش به معنای تایید تمام رفتارها و ویژگیهای طرف مقابل نیست، بلکه به معنای درک این است که هیچ کس کامل نیست و همه ما نقاط ضعف و قوتی داریم.
تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل معمولاً نتیجهبخش نیست و میتواند منجر به نارضایتی و رنجش شود.
به جای تلاش برای تغییر دادن یکدیگر، بر روی پذیرش و احترام متقابل تمرکز کنید.اگر با جنبههایی از شخصیت همسرتان مشکل دارید، با او در مورد آن صحبت کنید و سعی کنید به یک توافق برسید.
۴. عدم برقراری ارتباط موثر
ارتباط موثر یکی از مهمترین عوامل در یک رابطه سالم است. اگر نتوانید به طور با صداقت و باز با همسرتان صحبت کنید، احتمال بروز سوء تفاهم و تعارضات افزایش مییابد. عدم برقراری ارتباط موثر میتواند منجر به احساس دوری و انزوا شود و باعث شود که احساس کنید همسرتان شما را درک نمیکند. برای بهبود ارتباط خود، سعی کنید فعالانه به صحبتهای همسرتان گوش دهید، سوالات باز بپرسید و احساسات خود را به طور واضح و با صداقت بیان کنید. از سرزنش، انتقاد و تحقیر خودداری کنید و به جای آن، بر روی بیان نیازها و خواستههای خود به شیوهای محترمانه و سازنده تمرکز کنید. اگر در برقراری ارتباط موثر با همسرتان مشکل دارید، با یک مشاور زوجین مشورت کنید.
۵. حل نشدن تعارضات
تعارضات بخشی اجتنابناپذیر از هر رابطهای هستند. نحوه برخورد با این تعارضات است که تعیین میکند آیا رابطه شما سالم و پایدار خواهد بود یا خیر. اگر تعارضات به طور موثر حل نشوند، میتوانند منجر به خشم، رنجش و دوری شوند. برای حل تعارضات به شیوهای سازنده، سعی کنید آرام باشید، به دیدگاه همسرتان گوش دهید و به دنبال راهحلهای برد-برد باشید. از بحث و جدلهای بیهوده و شخصیسازی مسائل خودداری کنید و به جای آن، بر روی یافتن راهحلی که برای هر دو طرف قابل قبول باشد، تمرکز کنید. اگر در حل تعارضات با همسرتان مشکل دارید، با یک مشاور زوجین مشورت کنید.
۶. تغییر در انتظارات
انتظارات ما از رابطه و همسرمان با گذشت زمان تغییر میکنند. ممکن است در ابتدا انتظارات غیرواقعی داشته باشیم یا با تغییر شرایط زندگی، انتظاراتمان تغییر کند. اگر انتظارات ما با واقعیت همخوانی نداشته باشند، میتوانند منجر به نارضایتی و ناامیدی شوند. باید انتظارات خود را به طور واضح با همسرتان در میان بگذارید و از انتظارات او نیز آگاه شوید. سعی کنید انتظارات واقعبینانهای داشته باشید و در صورت نیاز، آنها را تعدیل کنید. بر روی نقاط قوت رابطه و ویژگیهای مثبت همسرتان تمرکز کنید و قدردان داشتههایتان باشید. اگر احساس میکنید که انتظارات شما و همسرتان با هم همسو نیستند، با یک مشاور زوجین مشورت کنید.
۷. استرس و فشارهای زندگی
استرس و فشارهای زندگی، مانند مشکلات مالی، کاری یا خانوادگی، میتوانند تاثیر منفی بر رابطه داشته باشند. وقتی تحت فشار هستیم، ممکن است عصبیتر، زودرنجتر و کمحوصلهتر شویم و نتوانیم به درستی با همسرمان ارتباط برقرار کنیم. باید در زمانهای استرسزا، از یکدیگر حمایت کنید و به هم کمک کنید تا با مشکلات روبرو شوید. با هم وقت بگذرانید، استراحت کنید و فعالیتهایی انجام دهید که به کاهش استرس کمک کنند. اگر استرس و فشارهای زندگی به طور جدی بر رابطه شما تاثیر میگذارند، با یک مشاور یا روانشناس مشورت کنید.
۸. ورود فرزند
ورود فرزند یک رویداد بزرگ و تغییردهنده در زندگی زوجین است. این رویداد میتواند شادی و هیجان زیادی به همراه داشته باشد، اما همچنین میتواند فشار و استرس زیادی به رابطه وارد کند.
مسئولیتهای جدید، کمبود خواب، تغییر در اولویتها و کمبود وقت برای یکدیگر میتواند منجر به بروز اختلاف نظرها و تعارضات شود. باید با هم در مورد نحوه تقسیم وظایف و مسئولیتها صحبت کنید و از یکدیگر حمایت کنید. سعی کنید زمانی را برای خود و همسرتان اختصاص دهید و از یکدیگر مراقبت کنید. اگر احساس میکنید که ورود فرزند به رابطه شما فشار زیادی وارد کرده است، با یک مشاور زوجین مشورت کنید.
۹. مشکلات جنسی
مشکلات جنسی میتوانند تاثیر منفی بر رابطه داشته باشند و منجر به احساس نارضایتی، دوری و ناامیدی شوند. این مشکلات میتوانند ناشی از عوامل مختلفی باشند، مانند استرس، خستگی، مشکلات جسمی یا روانی. باید در مورد مشکلات جنسی خود با همسرتان صحبت کنید و به دنبال راهحل باشید. اگر مشکل جدی است، با یک متخصص رابطه زناشوییتراپی مشورت کنید. سعی کنید با هم رابطه جنسی خود را لذتبخشتر و متنوعتر کنید. ارتباط عاطفی قوی میتواند به بهبود رابطه جنسی کمک کند.
۱۰. خیانت
خیانت یکی از مخربترین تجربیاتی است که یک رابطه میتواند داشته باشد. خیانت میتواند اعتماد را از بین ببرد، احساس امنیت را از بین ببرد و منجر به آسیبهای روحی عمیق شود. اگر در رابطهتان خیانت اتفاق افتاده است، تصمیمگیری در مورد اینکه آیا میخواهید رابطه را ادامه دهید یا خیر، یک تصمیم شخصی و دشوار است. در صورت تمایل به ادامه رابطه، نیازمند تلاش و تعهد زیادی از سوی هر دو طرف است. فرد خیانتکار باید مسئولیت کامل اشتباه خود را بپذیرد و فرد آسیبدیده باید فرصتی برای التیام پیدا کند. مشاوره زوجین میتواند در این فرآیند بسیار مفید باشد. اگر تصمیم به جدایی دارید، باید به خودتان زمان و فضا بدهید تا التیام پیدا کنید.
۱۱. عدم قدردانی
وقتی در رابطه احساس میکنیم که قدردان زحمات و تلاشهایمان نیستند، ممکن است دلسرد شویم و انگیزه خود را برای تلاش بیشتر از دست بدهیم. ابراز قدردانی از همسرتان به او نشان میدهد که تلاشهایش دیده میشوند و برای شما ارزشمند هستند. سعی کنید به طور مرتب از همسرتان تشکر کنید و قدردان ویژگیهای مثبت او باشید. یادداشتهای عاشقانه بنویسید، هدایای کوچک بدهید و کارهای کوچکی برای نشان دادن قدردانی خود انجام دهید. قدردانی، حس صمیمیت و نزدیکی را در رابطه تقویت میکند. اگر نمیتوانید به راحتی از همسرتان قدردانی کنید، شاید بهتر باشد در مورد دلیل آن فکر کنید.
۱۲. عدم استقلال
در یک رابطه سالم، هر فرد باید استقلال خود را حفظ کند. اتکا بیش از حد به همسرتان میتواند منجر به احساس خفگی و محدودیت شود. از همسرتان حمایت کنید تا علایق و اهداف شخصی خود را دنبال کند. فضایی را برای تنهایی و استراحت خود اختصاص دهید. بلکه به معنای حفظ تعادل بین نیازهای فردی و نیازهای رابطه است.
۱۳. حسادت و عدم اعتماد
حسادت و عدم اعتماد میتوانند رابطه را مسموم کنند و منجر به بحث و جدلهای بیهوده شوند. اگر در رابطه خود با حسادت و عدم اعتماد مشکل دارید، باید به دنبال ریشه این احساسات باشید. شاید این احساسات ناشی از تجربیات گذشته یا عدم اعتماد به نفس باشد. با همسرتان در مورد احساسات خود صحبت کنید و سعی کنید اعتماد او را جلب کنید. اگر حسادت و عدم اعتماد به طور جدی بر رابطه شما تاثیر میگذارند، با یک مشاور یا روانشناس مشورت کنید. بدون اعتماد، حفظ یک رابطه سالم و پایدار غیرممکن است.
۱۴. تغییر در اهداف و ارزشها
با گذشت زمان، اهداف و ارزشهای ما ممکن است تغییر کنند. اگر اهداف و ارزشهای شما و همسرتان با هم همسو نباشند، میتواند منجر به بروز اختلاف نظرها و تعارضات شود. در مورد اهداف و ارزشهای خود با همسرتان صحبت کنید و سعی کنید زمینههای مشترک را پیدا کنید. اگر اهداف و ارزشهای شما به طور کلی با هم متفاوت هستند، ممکن است لازم باشد در مورد آینده رابطه خود فکر کنید. اگر احساس میکنید که اهداف و ارزشهای شما و همسرتان با هم همسو نیستند، با یک مشاور زوجین مشورت کنید.
۱۵. عدم حمایت عاطفی
حمایت عاطفی یکی از مهمترین نیازهای اساسی در یک رابطه است. اگر در رابطه احساس میکنید که حمایت عاطفی کافی دریافت نمیکنید، ممکن است احساس تنهایی، انزوا و نارضایتی کنید. به همسرتان بگویید که به چه نوع حمایت عاطفی نیاز دارید. در زمانهای سخت، از همسرتان حمایت کنید و به او گوش دهید. از همسرتان تعریف کنید و او را تشویق کنید. به همسرتان نشان دهید که به او اهمیت میدهید و دوستش دارید. حمایت عاطفی، حس صمیمیت و نزدیکی را در رابطه تقویت میکند.







وقتی رابطه از آن هیجانات اولیه خارج میشه دقیقا مثل این میمونه که از پرواز با چتر نجات برگشتی و حالا باید راه رفتن روی زمین رو یاد بگیری. بخش جالب ماجرا اینجاست که همون موقع که توی اوج هیجانات هستی، فکر می کنی این حس همیشه میمونه. ولی بعد میفهمی زندگی واقعی یه چیز دیگه است. من یادمه توی ماه های اول هر چیزی رو بهونه می کردیم تا باهم باشیم، حتی خرید یه بسته آدامس. حالا بعد از چند سال گاهی مجبور میشیم برنامه ریزی کنیم تا حداقل یه وعده غذا رو باهم بخوریم. نکته اینجاست که این تغییر در حسمون نسبت به هم لزوما چیز بدی نیست، فقط متفاوته. گاهی فکر می کنم همان روزهایی که دیگه اون تپش های قلب رو نداریم، داریم چیزی رو می سازیم که از اون هیجانات اولیه عمیق تره، فقط ما متوجهش نیستیم. بعضی وقتها همین که سکوت بینمون راحت میشه یا نگاهمون به هم دیگه رو میفهمه، یعنی داریم راه درست رو می رویم. البته همش هم شیرین نیست! خیلی وقتها همین تغییر احساسات با سوءتفاهم و دلخوری همراهه و آدم باید هوشمندانه ازشون عبور کنه.