تنهایی و بچه داری: خلاصه تجربیات نی نی سایت
مادر شدن، شیرینترین و در عین حال چالشبرانگیزترین تجربهی زندگی است. اما گاهی این مسیر پر از شادی، با احساس تنهایی عمیقی همراه میشود. در این پست، خلاصه 20 مورد از تجربیات مادران نی نی سایتی در مواجهه با تنهایی در دوران بچه داری را گردآوری کردهایم:

این تجربیات، تصویری واقعی از فراز و نشیبهای این دوران را به نمایش میگذارند:
- ✔“همسرم خیلی سرش شلوغه و کمک نمیکنه، انگار فقط من بچه دار شدم. “
- ✔“همه دوستام مجردن و نمیتونن درک کنن من چی میکشم. دیگه بهم زنگ نمیزنن. “
- ✔“انقدر خسته ام که حس میکنم از همه دور افتادم. حتی حوصله حرف زدن با خانوادمم ندارم. “
- ✔“شوهرم میگه زیادی حساسی. فکر میکنه بچه داری کاری نداره. “
- ✔“دلم برای یه ساعت وقت برای خودم لک زده. حتی نمیتونم یه دوش درست حسابی بگیرم. “
- ✔“خیلی وقتا با بچه گریه میکنم. احساس میکنم دیگه نمیکشم. “
- ✔“از اینکه همش تو خونه ام خسته شدم. دلم میخواد یه تغییری تو زندگیم بدم. “
- ✔“وقتی بچه خوابه، به جای استراحت باید کارای خونه رو انجام بدم. انگار تمومی نداره. “
- ✔“احساس میکنم هیچکس منو نمیفهمه. همه فکر میکنن وظیفمه که بچه داری کنم. “
- ✔“دلم میخواد یه کمکی داشته باشم. حداقل یه چند ساعت در هفته یکی از بچه مراقبت کنه. “
- ✔“شوهرم میگه اگه خسته ای چرا بچه آوردی؟ انگار من تنها مسئولم. “
- ✔“قبلا خیلی اجتماعی بودم، الان همش تو خونه ام و کسی رو نمیبینم. “
- ✔“احساس میکنم هویت خودمو گم کردم. دیگه نمیدونم کی هستم. “
- ✔“دلم میخواد دوباره شاغل بشم، ولی نمیدونم چجوری بچه رو بذارم برم. “
- ✔“شوهرم فکر میکنه من بیکارم و کل روز در حال استراحتم. “
- ✔“از اینکه همش باید به بچه فکر کنم خسته شدم. دلم میخواد یه لحظه ذهنم آزاد بشه. “
- ✔“احساس میکنم دارم دیوونه میشم. دیگه نمیدونم چیکار کنم. “
- ✔“دلم میخواد یه مشاور برم ولی نمیتونم وقت پیدا کنم. “
- ✔“وقتی بچه مریض میشه، احساس میکنم دنیا رو سرم خراب شده. هیچکس نیست کمکم کنه. “
- ✔“دلم میخواد یکی باشه فقط به حرفام گوش بده. بدون اینکه نصیحت کنه یا قضاوت کنه. “
این مادران، با وجود تمام سختیها، به عشق فرزندانشان به این مسیر ادامه میدهند.
این فقط بخشی از داستان است، و هر مادری تجربهی منحصر به فرد خود را دارد.
1. فقدان ارتباطات اجتماعی:
بسیاری از مادران در نی نی سایت از کمبود ارتباطات اجتماعی و حس انزوا پس از بچه دار شدن شکایت دارند. ملاقات های گاه و بیگاه با دوستان و خانواده، دیگر مثل سابق نیست و بیشتر وقت به مراقبت از نوزاد می گذرد. فرصت های کمی برای تعامل با بزرگسالان وجود دارد و این باعث احساس تنهایی می شود. گروههای دوستانه تغییر می کنند و اولویت ها دیگر مثل سابق نیست. مادران تمایل دارند با مادران دیگر ارتباط برقرار کنند اما پیدا کردن چنین گروهی دشوار است. عدم وجود سیستم حمایتی قوی، این احساس را تشدید می کند. گاهی خستگی مفرط، انگیزه برای ارتباط با دیگران را از بین می برد.
2. تغییر سبک زندگی و هویت:
بچه دار شدن تغییرات اساسی در سبک زندگی ایجاد می کند و گاهی مادران احساس می کنند هویت خود را از دست داده اند. تمرکز تمام وقت بر نیازهای کودک، فرصت پرداختن به علایق شخصی را از بین می برد. احساس می شود که دیگر فقط یک مادر هستند و نه یک فرد با آرزوها و اهداف مستقل. فشار جامعه برای “مادر کامل” بودن، استرس و ناامیدی را افزایش می دهد. مسائل مالی و محدودیت های اقتصادی نیز میتوانند مزید بر علت باشند. تصمیم گیری های سخت و همیشگی برای رفاه کودک، انرژی زیادی می گیرد. خواب ناکافی و بی نظمی در زندگی، تحمل شرایط را دشوارتر می کند.
3. احساسات متناقض نسبت به فرزند:
گاهی مادران در نی نی سایت به احساسات متناقض خود نسبت به فرزندشان اشاره می کنند. هم عشق بی قید و شرط و هم خستگی و گاهی پشیمانی. این احساسات طبیعی هستند اما بیان آنها برای مادران دشوار است، زیرا می ترسند قضاوت شوند. احساس گناه و شرمندگی به دلیل داشتن این افکار، تنهایی را تشدید می کند. حمایت روانی و مشاوره میتواند به مادران کمک کند تا با این احساسات کنار بیایند. انتظارات غیر واقعی از مادر بودن، این تناقضات را بیشتر می کند. فقدان زمان برای خود، منجر به کلافگی و زودرنجی می شود. بی خوابی و تغییرات هورمونی پس از زایمان نیز در بروز این احساسات نقش دارند.
4. عدم درک اطرافیان:
بسیاری از مادران از عدم درک اطرافیان، به ویژه همسر و خانواده، شکایت دارند. آنها احساس می کنند که سنگینی مسئولیت ها فقط بر دوش آنهاست و دیگران متوجه فشارهای روانی و جسمی آنها نیستند. درخواست کمک کردن برای آنها سخت است و گاهی کمک های ارائه شده ناکافی و سطحی است. تفاوت دیدگاه ها در مورد تربیت فرزند، باعث اختلاف و تنش می شود. انتقادهای ناآگاهانه و نصیحت های بی مورد، حس تنهایی را بیشتر می کند. عدم حمایت عاطفی و همدلی، مادر را دلسرد می کند.
احساس می شود که کسی درد و دل های او را نمی فهمد.
5. نقش شبکه های اجتماعی:
در حالی که شبکه های اجتماعی میتوانند راهی برای ارتباط با دیگران باشند، اما گاهی حسادت و مقایسه خود با دیگران میتواند تنهایی را تشدید کند. دیدن تصاویر زندگی های “کاملا مطلوب” در اینستاگرام، احساس ناکافی بودن را افزایش می دهد. وابستگی بیش از حد به شبکه های اجتماعی، باعث دوری از واقعیت و ارتباطات حضوری می شود. اظهارنظرهای منفی و قضاوت ها در فضای مجازی، باعث استرس و اضطراب می شود. با این حال، گروه های حمایتی آنلاین در نی نی سایت میتوانند منبع کمک و همدلی باشند. اشتراک گذاری تجربیات و دریافت مشاوره از دیگر مادران، حس تعلق و حمایت را تقویت می کند. مهم است که بهرهگیری از شبکه های اجتماعی به طور متعادل و آگاهانه صورت گیرد.






پروندش اینجا میشه گفت روزای اول مادر شدن برام مثل یه کابوس بود. نه خوابی وجود داشت نه زمانی برای نفس کشیدن. دو تا بچه دوقلو داشتم که انگار یه تیم اعصاب خردکن بودن. شوهرم با اینکه همکاری میکرد ولی بعضی وقتا فکر میکردم این همه خستگی ارزشش رو داره یا نه.
یادمه یه روز بچه ها مدام گریه میکردن و من هم از بس خسته بودم باهاشون گریه میکردم. اون موقع به ذهنم رسید که چرا کسی قبلش بهم نگفت مادر شدن اینقدر سخته؟ چرا همه فقط از شیرینی هاش میگن؟
حالا بعد چند سال میفهمم یه چیزای دیگه هم مهمه تو این مسیر:
میشه یه برنامه ریزی کوچیک برای دیدن دوستای قدیمی گذاشت، حتی اگه ماهی یه بار باشه.
تو خونه هم میشه کارای ساده رو تقسیم کرد. من یاد گرفتم به جای عصبانی شدن بگم “امروز تو ظرفا رو بشور من بقیه کارا رو انجام میدم”
یادمه یه مدتی هر وقت بچه ها میخوابیدن منم میخوابیدم. کار خونه میموند ولی حداقل دیگه انقدر عصبی نبودم.
اینارو گفتم که بدونین حتی اون مامانایی که تو اینستاگرام همیشه مرتبن و شادن، روزایی داشتن که فکر میکردن کم میارن.
کاش بشه بدون قضاوت درباره احساسات مختلفی که تو این مسیر پیش میاد حرف زد. مثلا من هنوزم بعضی وقتا با وجود همه عشقی که به بچه هام دارم، دلم برای روزایی که میشد تا دلت بخواد کتاب خوند یا فیلم دید تنگ میشه.